Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تین نیوز»
2024-04-29@11:12:06 GMT

زیباسازی شهرداری

تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۵۳۸۰۲

تین نیوز امیر گرجی :

در سفر رونالدو به همراه تیم فوتبالش به ایران ، اصلا ما مانده بودیم که چرا دوستان مستقر در زیباسازی شهرداری دستور نداده بودند دامنه آن قله رفیعی که رونالدو در اسپیناسش جاخوش کرده بود،  یک دستگاه پله برقی نصب کنند، یا نه دستور می دادند لااقل پله های معمولی قدیمی در مسیر منتهی به اسپیناس، بسازند که علاقمندانش هنگام فتح قله، گرد و خاک به پا نکنند؟ واقعا چرا؟ مگر آنها نمی دانستند که هوای شهر تهران آلوده است و کسی نباید گرد و خاک دیگری به پا کند؟!!!  

این رویداد مارا یاد، مراسم (عاروس تمشای) شرق مازندران انداخته بود، آخر مازندرانی های عزیز آن خطه یک رسم و رسوم جالبی  دارند یا بهتر است بگوییم داشتند! (عاروس تمشا) یعنی تماشای عروس.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به این صورت که قبل از رفتن عروس به خانه داماد، مردم وارد خانه عروس شده و عروس خانم را که به اتفاق ساق دوشان محترمه شان، با آرایش داماد پسند، روی تخت یا صندلی نشسته بودند، تماشا می کردند،   البته عروس خانم هم گاهی به احترام اسم و رسم کسی که برای تماشا می آمد که غالبا هم از خانم های محل یا دوست و فامیل بودند، از جا بلند می شد و به آنها ادای احترام می کرد.

حالا ما سر در نمی آوریم که بازدید کنندگان رونالدو که به نظر بعضی ها از ( رونالی که از دو گذشته و  سه و چهار و ده و بیست و حتی صد را هم رد کرده ) برای چه به طرف هتلی می رفتند که امکان تماشای مرد مورد علاقه اشان ممکن نبود؟!  این حضرات کار و زندگی نداشتند؟ کارمند و کارگر جایی نبودند؟ مشکلی برای رفت و آمد بی حاصل طولانی مدتشان نداشتند؟ موقع برگشتنشان ماشین گیرشان می آمد؟ دیرشان نمی شد؟ زن و بچه اشان نگران نمی شدند؟!  اگر بیکاره و علاف بودند، پس آمار بیکاران مملکت ما خیلی بیشتر از چیزیست که حضرات اعلام می فرمایند؟!

دوستی می گفت: من دارم شاخ در می آورم که چرا این اتفاق افتاده، چرا مردم باید دنبال رونالدو فوتبالیست صاحب نام النصر مثل سیلی خروشان و ویرانگر روان شوند؟! علاقمند و طرفدار ایشان بودند که بودند، بلکه ما هم به خاطر تجربه، تبحر و مهارتشان در فوتبال و آن قسمت هیجان انگیزش یعنی گلزنی، به ایشان ارادت داریم و تحسینشان می کنیم، ما هم باید کار و زندگی مان را ول می کردیم و دنبالشان راه می افتادیم و گرد و خاک راه می انداختیم؟! خدمت مبارکشان عرض کردیم،  دوست عزیز، ناراحتی ندارد که، همین است دیگر، مگر اینکه شما از سایر اتفاقاتی که در این مملکت می افتد خبرنداشته باشید! صد البته این عده قلیل همه مردم شریف مملکت ما نبودند، این مردم هم به صورت خودجوش دنبال نامبرده جاری شده بودند، گناه این عده قلیل را نمی شود به حساب آن عده کثیر نوشت. می گویید چرا؟! اجازه بدهید خدمتتان عرض کنیم.

مگر یادتان رفته که کامیونی با بار هندوانه ای در جاده ناکجا آباد چپ  کرده و بار هندوانه اش از میان لایه های کاه سر بیرون آورده و اطراف کامیون و کامیوندار نگون بخت ساری و جاری شده و آن عده قلیلی که عرض کردیم، فرصت را غنیمت شمرده و  دستی خودروها را کشیده و برای برداشتن هندوانه ها از خودروهای خود پیاده شده و پوزه ضرب المثل (با یک دست نمیشه چند تا هندونه ورداشت) را به خاک مالیده و هر کدام سه چهار تا هندوانه برداشته و داخل صندوق خودروهای گران قیمتشان نهاده و فرار را برقرار ترجیح داده بودند؟! این ها از ایل و تبار همان ها بودند، والا آدم عاقل که کار بی حاصل نمی کند!!! آدم های این واقعه از همان دسته آدم های (هندوانه برون) بودند. بعد هم گفتیم: حالا چه یادتان باشد چه نباشد، این ها از همان تیر و طایفه بودند. لطفاً این و آن را قاطی نکنید.

فرمودند: عجب!!! عرض کردیم: بله این ها شاگردان مستعدی برای فراگیری هستند اما متاسفانه سیگنال های دریافت کننده آموزه های اخلاقی و اجتماعی شان بیشتر جنبه منفی و ناخوشایند آموزش ها را دریافت کرده و در ذهن خود ثبت و ضبط می کنند.

فرمودند: که اینطور؟!!! عرض کردیم بله.

ایشان تشریفشان را بردند و ما فکر کردیم اگر یک شخصیت نامداری دیگری پای مبارکشان را روی خاک پر گهر ما بگذارند، و بخواهند در یک هتلی متلی در وسط شهر اطراق کنند، چه بلایی سر شهر و شهروندانش می آید؟! خدا آن روز را نیاورد که کسی بیاید و در هتلی مستقر شود و راه های اطراف هتل بسته شود و کارگر و کارمند و بقال و چغال از کار و زندگی بیفتند.

خدا کند مسئولان شهر از هم اکنون برنامه کارا و قابل اجرایی برای پیشگیری از اتفاقات غیرمترقبه  و ( شاید وقتی دیگر ) مهمان معروف و مشهوری که می تواند سفیر مبلغی برای فرهنگ و گردشگری ما باشد، طراحی کرده و برای عملیاتی شدن آن برنامه های منطقی و جذاب داشته باشند.

اول شما و بعد خودمان را به خدای بزرگ می سپاریم.

 

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید

منبع: تین نیوز

کلیدواژه: سفر رونالدو به ایران عرض کردیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tinn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۵۳۸۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا می زد؟ /آقا مصطفی اصلا از وضعیت نجف راضی نبود /او نمی خواست مثل بقیه پوشیه بزنم

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳، خبر فوت معصومه حائری یزدی همسر آیت‌الله سید مصطفی خمینی، دختر آیت‌الله شیخ مرتضی حایری یزدی و عروس ارشد امام (ره) منتشر شد.

آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ از نکات شگفت‌آور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.

او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان می‌کرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب می‌کردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.

او در خاطره ای دیگر که جماران منتشر کرده، درباره همسرش گفته بود؛« آقا مصطفی مثل بقیه آخوندها و روحانیون نبود و خیلی مدرن و امروزی بود و مثل برخی از روحانیون در خیلی از مسائل و موضوعات از جمله حجاب، سختگیری نمی‌کرد و به من نمی‌گفت این جوری رو بگیر و یا آن‌گونه که در میان زنان نجف، به‌خصوص زن‌های روحانیون متداول و متعارف بود، از من نمی‌خواست مثل آن‌ها پوشیه بزنم؛ ولی دیگران در این زمینه سختگیری می‌کردند و اگر بدون پوشیه بیرون می‌آمدیم، به امام خبر و گزارش می‌دادند. یادم هست یک روز که پوشیه‌ام را روی صورتم نینداخته بودم، یک روحانی دنبالم آمد و گفت پوشیه‌ات را روی صورتت بینداز، اما من اعتنا نکردم و به راهم ادامه دادم، ولی او دست بردار نبود و تا درب منزل مرا تعقیب کرد و به دنبالم آمد و خانه را شناسایی کرد و بعداً قضیه را به حاج آقا مصطفی گفت، اما حاج آقا مصطفی که اصلاً به این چیزها اعتقاد نداشت، به جای این که دل به دل او بدهد، چند تا بد و بیراه به او گفت. آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و می‌گفت اگر به خاطر امام نبود، در این‌جا نمی‌ماندم و به ایران برمی‌گشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران می‌آمد دستگیر می‌شد.»

2727

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900022

دیگر خبرها

  • کدام مرجع تقلید بر پیکر عروس امام ( ره) اقامه نماز کرد؟ +عکس
  • عکسی از مادر سیدحسن خمینی در مراسم تشییع پیکر عروس ارشد امام /دختر امام هم آمد
  • چهره‌هایی که در مراسم تشییع عروس امام خمینی(ره) در قم حضور داشتند | عکس
  • تصاویری از نوه و نتیجه امام خمینی در مراسم عزاداری فوت عروس ارشد امام (ره)
  • عروسی‌هایی بدون تالار و تشریفات
  • عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا می‌زد؟
  • عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا می زد؟ /آقا مصطفی اصلا از وضعیت نجف راضی نبود /او نمی خواست مثل بقیه پوشیه بزنم
  • تسلیت رئیسی در پی درگذشت عروس امام خمینی
  • حمایت دانشجوی دانشگاه کلمبیا از فلسطین با لباس عروس | ببینید
  • مطالبات ساکنین پایین‌دست سد سیمره پرداخت شود